آبشک: فولاد مدیری نمی‌خواهد که به فکر جیب خودش باشد اولین خرید پرسپولیس از انزلی آمد + عکس واکنش محمود احمدی نژاد به قهرمانی پرسپولیس + ویدیو ملی پوش مشهدی بدمینتون عازم رقابت های آسیایی قزاقستان شد مورینیو – فنرباغچه؛ رسمی شد + عکس حسینی بعد از تیم ملی، استقلال را هم از دست می‌دهد؟ پایان طلسم سالن ۶ هزارنفری مجموعه ثامن الائمه (ع) سرمربی فصل بعد استقلال مشخص شد| پروژه حذف نکونام به بن بست رسید صیادمنش: امیدوارم در جام جهانی بهترین عملکرد را داشته باشیم اوسمار بدون تمدید قرارداد از ایران می‌رود چرا سازمان لیگ به جلال مرادی نظارت می‌دهد؟ | بی‌توجهی به هوادارانی که جانشان در خطر بود باشگاه تراکتور واگذار شد تفتیان: شاید پاریس آخرین المپیکم باشد دژاگه رسما وارد کار مربیگری شد اسامی بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران اعلام شد نتیجه و ویدیو خلاصه بازی رئال مادرید و بوروسیادورتموند| آنجلوتی، آقای اروپاست صحبت‌های تند نکونام علیه قهرمانی پرسپولیس سورپرایز اوسمار برای گل محمدی+ ویدیو| حضور در جشن با عکس یحیی گل قهرمانی پرسپولیس آفساید بود؟ + عکس و فیلم (۱۲ خرداد ۱۴۰۳) کارشناس داوری بازی پرسپولیس و مس | گل گولسیانی آفساید بود؟ (۱۲ خرداد ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

آیدین، ققنوس زیرِخاک! | به یاد بسکتبالیست فقید تیم ملی ایران

  • کد خبر: ۵۳۹۸۱
  • ۰۷ دی ۱۳۹۹ - ۱۸:۱۲
آیدین، ققنوس زیرِخاک! | به یاد بسکتبالیست فقید تیم ملی ایران
قدبلند، شوت‌زنِ چابک، با مهارت بازی‌کردن در همه جای زمین بسکتبال. تا آن زمان، بسکتبال ایران کمتر کسی را مثل آیدین نیکخواه بهرامی دیده بود.
گروه ورزش/شهرآرانیوز، دوباره هفتم دی ماه آمد و دوباره ما با دل‌نوشته‌هایمان آمدیم. با ورق زدن آلبوم خاطرات‌مان که در دوردست‌ها جا مانده است، اما هر سال یادِ تو را زنده می‌کند. فقط عکس‌های تو نیستند؛ ما دلتنگی‌های‌مان را در دفتر خاطرات مرور می‌کنیم. با سکوت، بغض و تن لرزه‌های همیشه که ۷ دی هر سال، حسرت نداشتنت را کم نمی‌کند. سلام ققنوس زیرِخاک! «حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن». تو، برادر بزرگ‌تر، جوانی ترکه‌ای که صدای گام‌هایت در زمینِ بسکتبال زودتر طنین‌انداز می‌شود. وقتی می‌خواهند به آینده خوبت اشاره کنند ظاهر تو و قد و قامتت را با بازیکنان خارجی می‌سنجند. خیلی زود به نماد جوانیِ بسکتبال تبدیل می‌شوی. می‌گویند قد و قواره‌ات استاندارد است. شبیه یوگسلاوها.
قدبلند، شوت‌زنِ چابک، با مهارت بازی‌کردن در همه جای زمین بسکتبال. تا آن زمان، بسکتبال ایران کمتر کسی را مثل تو دیده بود.
تو و صمد اشتیاق بُهت‌آوری را در بسکتبال اواخر دهۀ ۷۰ ساخته بودید. هر سال که می‌گذشت، صدای مردم برای تشویق هر دوی شما بلندتر می‌شد. اثبات نبوغ، بهانۀ خوبی برای رقابت تو با برادرت، صمد شد.
بازی‌های مدرسه‌ای، زمین‌های روباز و مسابقه‌های باشگاهی، شاهدِ کُری‌خوانی‌های دو برادر بودند، با شیرینیِ رقابت‌هایی که با شیطنت‌های دوران نوجوانی، پایانش بحث و مجادله کردن با همدیگر بود.
بعد از درخشش تو و بقیۀ پدیده‌های نسل نو بسکتبال در مسابقات جوانان و لیگ و بازی‌های غرب آسیا، همینطور بسیاری از تورنمنت‌های دیگر، اولین تاریخ‌سازی تو با مدال برنز بازی‌های آسیایی به پایان رسید. مدالی بعد از ۵۵ سال برای بسکتبال ایران در دوحه ۲۰۰۶ …این مدال برای مردم که از تو و هم‌نسلانت توقع داشتند، پیام مهم‌تری داشت.
باور‌کردن بازیکنانی که برای بسکتبال ایران، «نسل طلایی» ساختند.
این تصویری است که گذشته‌ای از روز‌های با تو بودن را در ذهن تداعی می‌کند و از کنار لحظات حال می‌گذرد. یک نوشته، یک عکس، یک برنامۀ تلویزیونی و صحبت‌های کوتاه، مرتب تصویر تو را در ذهن پدیدار می‌کند.
با حال و هوای خاص مسابقات بسکتبال جام ملت‌های ۲۰۰۷ آسیا و انتخابی المپیک ۲۰۰۸ پکن، خودت را در میان تبلیغات ژاپنی‌ها یا قدرت بسکتبالیست‌های دورگه و چندملیتی قطر و لبنان گم نکردی. سرعتِ چشم بادامی‌های کره هم زمین گیرت نکرد. رفته بودی تا کار نیمه کاره را تمام کنی.
یک سال پیش از این بازی‌ها قول داده بودی شکست قطر در بازی‌های آسیایی ۲۰۰۶ دوحه را جبران می‌کنی. بازی‌های مقدماتی تمام شدند و تو در بازی با قطر همان کردی که وعده‌اش را داده بودی. با ۶۰ درصد پرتاب‌های سه امتیازی موفق، با ۲۵ امتیاز طی ۲۵ دقیقه بازی، با تاریخ‌سازی در بسکتبال ایران که برای نخستین مرتبه تیم ملی در جام ملت‌های آسیا فینالیست شد.
فینال با شکل تکامل یافتۀ بازی تو و هم‌نسلانت و با قهرمانی ایران به پایان رسید و تو پرچم را به دست گرفتی و دور افتخار زدی. دورِ افتخار در مسیر المپیک ۲۰۰۸ پکن…
رؤیای بازی‌کردن در المپیک از لحظه به صدا درآمدنِ سوتِ پایان فینالِ جام ملت‌ها همراه تو بود. بازی‌ات فرق کرده بود. می‌خواستی خودت را برای پروازی بلندتر در ارتفاع المپیک آماده کنی …، اما در آن شبِ سردِ زمستانی در راه، میان جاده … با پای مصدوم و بدنی خسته … اتومبیل زانتیا…‌
می‌بینی آیدین؟ دفتر دل‌تنگی‌هایمان را که مرور می‌کنیم چگونه آن شبِ سرد و ساکت از جلو چشمانمان عبور می‌کند و با خودش حسرتی چندین ساله دارد؟ (آه می‌کشی و ادامه) باز هم اشک‌های بدرقه‌گر در انتظار جادۀ بی‌انتها سرازیر می‌شوند.
در میان بهت و بغض سوگواران تو، باور رفتنت سخت است. تابِ تحملِ رفتنِ بدونِ بازگشتِ تو نیست. واژه‌ها را نمی‌شود در ترکیب‌های مناسب کنار هم گذاشت. ما یاد گرفته بودیم در وصف بازی و بیان حضور قامت رعنایت در میدان مسابقه ترکیب واژگان زیبا بسازیم، اما مرگ…
در طالعت پروازکردن زیاد بود، اما پروازِ آخرت بدجوری دلمان را شکست قهرمان!
 
آیدین، ققنوس زیرِخاک!
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->